دوشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۸

در فراق یار

روزگــار بین ما فاصلـه انداخت چه بگــویم
خاطـرات آن روزها را در گلستانها بجویـم
چو مجنون سیمایت را هـر دم بر پرده ذهـن
به گــل تشـبـیـه کـنم و هــزاران بــار بـبـویـم
بگذار همه مرا دیوانه خوانند و بر من بخندند
از دیوانگی نهــراســم و فریـاد زنـان بگــویــم
درخــت یادت راباغــبان خواهم بود ای دوسـت
تا روزیکه اجل بر من بخندد و مرگ آید بسویم
کابل-پل سرخ

۶ نظر:

سائس گفت...

علیرضای عزیز سلام!
دلسروده ی زیبایت را خواندم و بی نهایت لذت بردم. واقعاً زیبا و قشنگ سروده ای، اما روز گار را باید قوبل کرد که بی نهایت سفله و ناجوان است.
به قول حافظ:
سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن
ای جهان دیده، ثبات قدم از سفله مجوی
به امید موفقیت های بیشتر تو عزیز، منتظر دل نوشته های بعدی ات هستم. ارادتمند؛ سائس
در ضمن با تازه غزل عاشقانه در حدیث عشق، منتظر حضورت هستم.

حیدری گفت...

سلام دوست عزیز علیرضا جان
امید که در پناه خداوند صحت داشته باشی
تشکر ویژه دارم بابت تذکر خوب تان
اروزی سلامتی دارم
یاحق

پريسا گفت...

سلام بر دوست قديم و (احتمالا) آشناي امروووووووووز:
جضور مجدد تون رو خوش امد مي گم ...
اما "فراق يار" سرودهاي با درون مايه ي فوق العاده تراژدي بود ... اميدوارم به هرآنچه در آرزويش هستيد به زودي زود دست يابيد .
مويد باشيد

parisa گفت...

سلام دوست عزيز :
راستش خيلي تاسف خوردم از آنچه كه با شما كردند .
اما در مورد آدرس آي دي :
آي دي رو نخواستم با اسم خودم بگذارم ... اما اسمم واقعا :پريساست"
اما چقدر نگاه ژرفنگري داشتيد ... در مورد تماجيدتونم ممنونم ...لطفتان است ...شرايط ايجاب كرد تا احساسم رو اين چنين به زبان بيارم با تندي و...
مويد باشيد.

حدیث عشق گفت...

سلام همنفس!
باز هم امدم و دلنوشته ی زیبایت را خواندم و استفاده کردم و درود بر قلم رسا و دست های توانایت فرستادم.
به امید موفقیت های بیشتر شما، منتظر دلنوشته های بعدی تان هستم. در ضمن “حدیث عشق” با تازه سرود میهنی بروز گردیده، از نظرات ارزشمند شما، استقبال می نماید. ارادتمند؛ سائس

a . r . a گفت...

همچنان فعال !!
به به ، اشلونک عینی!!