شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۸

هجرت به نيمه تاريك كسوف

هوا آرام آرام تاریک شد ، شاید یک کسوف بود ، مخوف ، همه ترسیده بودند. خفاشان از این فرصت استفاده کردند و به پرواز در امدند . پروانه ها احساس خطر می کردند ، دیگر از خورشید خبری نبود . یا باید کوچ می کردند یا می نشستند جنگ خورشید و ماه را نظاره می کردند و خطر حمله خفا شان را به جان می خریدند ، نا فرجام بود . به امید روشنایی آرام کوچ کردند . به امید انکه به مرغزار آرامی برسند . آنهای که قدرت پرواز داشتند به قاره سبز رفتند و عده ای که گلستان اسلام را انتخاب کرده بودند به نقطه ای دیگر چرخیدند و رفتند تا که رسیدند ولی انگار که در نیمه تاریک کسوف که تبعیض بود گرفتار شدند . دیگر قدرت پرواز از انها ستوده شده بود و شاید همه جهان را اینطور می دیدند و این شد که تاریکی های عالم را بخرند و بمانند. به امید روزی که ما هم روی تابان خورشید را ببینیم
14/8/87

هیچ نظری موجود نیست: