خـراسان کهــن وفــرارود بـراساس کـاوشهـا، پـژوهـشهـا و بـازيافـتهـای بـاسـتـان شـنـاســان، سـرزميـنی اسـت بـی نهـايت باســتانی کـه از ديـرگـاه در آن انسـان بــودوبـاش داشـتـه اسـت. ايـن مـرزوبـوم، مهـد پـيدايـش يـکی از درخـشـان تـرين و کهـن تـريـن تمـدنهای جهـان بـوده، باشــندگان آن دارای تمـدن و فـرهـنگ چـنـديـن هـزار سـالـه می باشـند و گنجـينههـای فکـری و مـعـنـوی آن در مـراحـل مخـتـلف به زبان هـا و گويـشهـای گوناگـون نگـارش يافـتــه اسـت.پـژوهـشهــای شـماری زيـادی از دانـشمـندان بـيانگر اين امر اسـت که سرزمـينهـای خـراسـان بـاســـتـان و مـاوراءالنهــر زادگاه، تجــلی گـاه و پـرورشـگاه زبان دری (پارسی) بوده اسـت. زبان پارسی دری ريشـه قـديمی دارد، در خـراسـان و فـرارود پـيش از يورش اعـراب به آن سـخـن می گفـتنـد. به قول تاريخ بخارای نرشـخی " مردم بخارا [ ... ] نماز فارسی خواندندی و عربی نـتوانسـتندی آمـوخــتن.زبـان پارسی دری از ديـر زمـان به ايـن ســو زبـان دری ... تـاريخ چـيز کـم دو هزارسال [دارد]، در دوره هــای قـبل از اسلام وجـــود داشـته و در افــغانسـتان [خراسان کهـن] بوجـود آمـده ... نخـسـت زبان مردم خراسـان بوده و بعـداً انتـشار آن به غرب [ ايران امروز] صـورت گرفـته ....در اين نوشتـه هرجا سخن از خراسان می رود مـراد خراسـان بزرگ و باسـتـان اسـت که بلخ، هرات، نيشاپـور از زمـره اسـتـانهـای بـزرگ آن بـود کــه مشـتمـــل خاکهــای افـغانستان کـنونی، بخــشهای خـاوری ايـران امـروز، صحـرای ترکـمن تـا کنــارهای رود جـيحون را در بــر میگــرفت.مسٌـلـم اسـت کـه زبـان دری در دوره پــيش از اسلام در ماوراءالنهـر و خـراســان رايـج بــوده و يـک شـبــه بدون ريشـــه و پيشـينـه در دوره صفــاريـان و سـامـانيــان بوجــود نيآمده اسـت. اين زبان پيشـيـنهای چند قرنی داشـته اسـت و گر نه امکان نداشـت که در مدتی کوتاه سـراسـر خراسـان را فرا گـيرد و به عـنوان زبان عـلمی و ادبی که در آن شـعر سـروده و نـثر نگاشـته می شد، عرض وجود کـند. البـته بـدون ترديد همـان گـونه که پرفسـور ژوپـل مطـرح میکند: " ... تا قرن چـهارم هجـری زبان دری منحـصر به خراسـان و ماوراءالـنهـر بود ... و در ايران معمـول نبود، حتی يک شـعر و رسـاله هم در اين زبان مقـارن ايــن زمانــههــا در ايــران ديــده نشـده اسـت...زبـان مشـترک و سـراسـری حـوزه تـمـدنی مـا بــوده اسـتدکتر محمود افـشـار يزدی، ادب شـناس و مورخ ايران با روشـنی می نويسـد: " زبان دری پيش و بيش از آنکه به ايران تعلق داشـته باشـد از آن افغانسـتان و تاجيکسـتان اسـت. بعلت اينکه زادگاه و پرورشگاه آن خراسـان قديم، افغانسـتان و ماوراءالنهر( بخارا و سـمرقـند ) و بلخ و غزنه بوده اسـت. رودکی و عنصری، همچنان که فردوسی و فرخی و بسـيار ديگر، از زادگان و پرورش يافتگان خراسـان بودهاند. چند صد سـال بعد اسـت که سـعدی و حافظ در فارس ظهور کردند.
اسـتاد ابوالـقاسـم فردوسی و بسـياری از اهل قلم واژه " دری" و " پارسی" را مترادف آورده اند. .
بـه تازی بـود هـمـی تـا گاه نصر بدانگه که شـد در جهان شـاه نصر
بـــفــرمـــود تــا پــارســـی دری نـبـاشــد و کـوتـاه شــــد داوری
9/9/1385
۱ نظر:
دوست عزیز سلام!
من آنم که بر پای خوکان نریزم
مر ان قیمت لفظ در دری را
بلی عزیزم، از اینکه پارسی دری زبان ماست، افتخار میکنیم.
موفق باشید!
راستی "حدیث عشق" نیز با اشعار تازه ای منتظر شماست. ارادتمند
ارسال یک نظر