شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۸

در اتش تاخت و تاز ما هم می سوزیم

بعد از انتخابات بیست و دوم خرداد امسال گروهی از طرفداران نامزدهای انتخاباتی به نشانه اعتراض به خیابانها ریختن و نفرت خود را از عوام فریبی دولت اعلام داشتند. اما وقتی که معترضین توسط گارد امنیتی و گروه انصار سرکوب شدن ، عده ای از این فرصت استفاده و به نفع خود شعار دادند. مثلا: در مسجد دانشگاه تهران وقتی که خانم زهرا رهنورد درباره سرکوب نمودن معترضین صحبت می کرد خودم عینآ دیدم که یکی از دانشجویان اینطور بیان میکرد: "دیروز یک عده ای از انصار و افغانها به صحن دانشگاه امدند و دانشجویان را تا حد مرگ زدند.مگر یک افغانی دلش به حال ما می سوزد؟" وقتی که من اعتراض کردم و به او گفتم باید ثابت کنی در حرفهایش را انکار کرد.و.... نمی دانم منظور از این کار چیست؟ اگر می خواهند مردم را تحریک کنند حقیقتهایی را که در انتخابات روی داده بیان کنند. نه اینکه عده ای را که ازاین جهان رانده شده اند در زیر سم سیاستهای خود له کنند. اگاه باشید با فرافکنی ره به جای نخواهید برد. من الله التوفیق

۵ نظر:

شیر محمد حیدری (میر افغان) گفت...

سلام دوست عزیز
تشکر بابت حضور سبز تان وسپاساز نظر تان
دوست عزیز از قدیم گفتند اب که گیل الود شد همه برای خود ماهی میگیرد
این ماجرا هم انشا لله خاتمه می یابد
ولی متاسفانه پخش این شایعه اثار خیلی بدی برای مهاجرین دارد
باید روشن گری شود کار شما قابل تقدیر است
موفق باشید

ادرس وبلاگ شما هم اصلاح کردم
ببخشید که دیر شد

سائس گفت...

دوست عزیز سلام!
طوریکه شیر محمد حیدری اشاره کرده است، آب که گل آلود شد، باز همه کوشش میکند تا به حد اعظمی برای خود ماهی بگیرندف و حالا همین قضیه است. به هر حال به امید اینکه روزی افغانستان ارام و سرسبز داشته باشیم تا دیگر نه تو و نه من داغ هجران وطن بر دل نداشته باشیم.
و اما امروز 25 مین بهار تولدم را همراه با اولین سالروز تولد "حدیث عشق" جشن گرفته با اشعار ویژه ای ، چشم انتظار شما هستم.
حضور پر مهر شما، افتخارم میبخشد. [گل][گل][گل]
ارادتمند؛ سائس

ناشناس گفت...

سلام بر علیرضای عزیز :
ممنونم از لطف بی نهایتت و ممنونم که نوشته های ناقص و ارزانم رو همیشه دنبال می کنی ...
یک چیز الب تر اینکه در مشهد به دلیل انتخابات ریس جمهوری ایران دو خانواده ی افغانی به دلیل شرکت در تبلیغات ستاد جناب موسوی دادگاهی شده اند و به احتمال زیاد که دقیقا در جریان ادامه موضوع نبودم .....اخراج از ایران !!!!!!!!به نظرم جالب آمد و با نوشته ات همخوانی داشت ....
زنده باشی .

ناشناس گفت...

دوستان عزيز !
متاسفانه اغلب ما مهاجران بدليل اينكه فقط در جاهاي محدودي با مردم ايران سرو كار داريم بدرستي آنها را نميشناسيم و بدتر از آن اينكه هميشه نظر هم ميدهيم و فقط ارزش خود را كم ميكنيم
اغلب هموطنان فكر ميكنند ايران يعني مشهد و تهران در صورتيكه چنين نيست

noor khan گفت...

تشكر از سايت زيباي شما
http://ntipersian.blogspot.com